محل تبلیغات شما

کانون فرهنگی هنری مسجد حاج غلام اشکذر



نگاه مقام معظم رهبری حضرت آیت الله العظمی امام ایبه بسیجیان

 شما بسیجی ها باید به گونه ایرفتار کنید که احترام و محبت مردم جلب شود. شما باید نمونه اخلاق و تواضع ومهربانی و رعایت مقررات باشید. آن کسی بسیجی تر است که مقررات را بیشتر رعایت میکند، به خاطر آنکه این فرد بیشتر از همه برای نظام دل می سوزاند و مقررات، لوازمقطعی اداره درست نظام است.

در مراسم بیعت جمع کثیری از بسیجیان نمونه 6/4/68

 

 


چکیده:روز سیزدهم فروردین برای ایرانیان روزی بسیار غم انگیز است چرا که در این روز بیش از نیمی از جمعیت ایران توسط یهودیان قتل عام شدند و متاسفانه با وارونه شدن داستان، ایرانیان این روز را به جشن و سرور می‌پردازند.

از جشن پوریم چه می‌دانید؟ جشن پوریم» یکی از سنت‌های قدیمی قوم یهود است که در دهه‌های اخیر و پس از تشکیل رژیم جعلی اسرائیل در سرزمین‌های اشغالی، رنگ و بوی متفاوتی به خود گرفته است. این به اصطلاح جشن، که هم‌زمان با سیزدهمین روز از سال جدید خورشیدی برگزار می‌شود، در حقیقت جشن و پایکوبی بر خون ده‌ها هزار نفر از مردم ایران است که با توطئه و دسیسه دو یهودی نفوذی در دربار خشایارشاه کشته شدند.

شرح ماجرا از این قرار است:
در زمان خشایارشاه، یهودیان جزء اقلیت‌های مذهبی ایران بودند و همواره سعی در نفوذ در دربار شاه ایران داشتند. هامان صدر اعظم خشایارشاه به دلیل نافرمانی یهودیان از دستورات و قوانین پادشاهی، از عدم پرداخت مالیات و سرپیچی از فرمان پادشاه، ابراز نگرانی می‌کند و پادشاه را در جریان توطئه‌های یهودیان قرار می‌دهد و  از پادشاه می‌خواهد تا پیش از آنکه این قوم علیه تاج و تخت شاه اقدامی کنند، با توطئه این قوم مقابله کند.

در کتاب عهد عتیق درباره این داستان آمده است: شاه ایران زمین که در پایان جشن ۱۸۰ روزه از باده نوشی بدمست شده بود، در هنگام بدمستی، شهبانو "وشتی" را می‌طلبد تا او را به اغیار بنمایاند. ملکه از این دستور گستاخانه شاه سر باز می‌زند و شاه خشمگین، او را از شهبانویی ساقط می‌كند و او را به دست جلاد می‌سپارد.
یهودیان که در سراسر ایران، نفوذ فراوان داشتند، جسارت‌شان به جایی رسیده بود که از دادن مالیات و خراج استنکاف می‌كردند و این استنکاف موجب شده بود که ‌هامان» صدراعظم خشایارشاه علیه آنان بشورد و آنان را در تنگنا قرار دهد و یا حتی دستور قتل برخی از آنان را صادر كند. البته یهودیان در برخی کتاب‌های خود می‌گویند: "مردخای" که پیشوای دینی یهودیان در عصر خشایارشاه بوده، وقتی حاضر به تعظیم در مقابل ‌هامان نمی‌شود، او و اتباعش مورد غضب ‌هامان قرار گرفته و تهدید به مرگ می‌شوند.

یهودیان که به صورت غیر رسمی در دربار شاه نفوذ داشتند، چاره می‌اندیشند و از این فرصت استفاده کرده و دخترکی یهودی به نام اِستِر» را به عنوان ملکه و شهبانوی کشور به پادشاه معرفی می‌کنند و به او نیز توصیه می‌کنند که یهودی بودن خود را پنهان کند.
استر هویت یهودی خود را پنهان کرد و با یک دشمن ایرانی یعنی اخشورش (خشایارشاه) ازدواج کرد و با این کار ملت یهود را نجات داد.
این مورد یکی از موفق‌‌ترین عملیات نفوذ ن جاسوس یهودی در میان مقامات کشورهای دیگر به شمار می‌رود که با استفاده از زیبایی ظاهر و به خدمت گرفتن جذابیت‌‌های جنسی، توطئه‌های قوم یهود را اجرا کردند و می‌کنند.

شاه سست عنصر نیز وقتی زیبایی او را می‌بیند، شیفته او شده و او را به عنوان ملکه تمام ایرانیان برمی‌گزیند، بدون آنکه بداند او یهودی است و یا برادرزاده مردخای» رهبر مذهبی یهودیان ایران است. اِستِر ملکه ایران می‌شود.
با ورود "استر" دخترک جوان و زیبا روی یهودی به دربار، مردخای به راحتی نقشه‌های شوم خود را به وسیله استر و اغوای شاه ایران اجرا می‌کند. هامان صدر اعظم خشایارشاه نیز شاه را از توطئه مردخای آگاه می‌سازد و پادشاه دستور بر دار کردن مردخای را صادر می‌کند. اما استر که به شدت بر روی شاه سست عنصر تسلط یافته بود، با خائن جلوه دادن هامان و اینکه وی توطئه کشتن شاه را در سر دارد، هامان را از تخت صدر اعظمی به زیر کشیده و بر دار می‌كند.

توطئه استر و مردخای با کشتن هامان پایان نمی‌پذیرد و  آنها حکم قتل هر 10 پسر هامان را نیز از پادشاه ایران می‌گیرند و در قدم بعدی 10 پسر هامان نیز کشته می‌شوند.
اوج دشمنی یهودیان با ایرانیان پس از کشتن هامان و 10 پسرش آنجا بیشتر آشکار می‌شود که استر و مردخای با کشته شدن پسران هامان نیز راضی نشده و اجساد آن‌ها را در شهر بر دار می‌کنند تا میان ایرانیان رعب و وحشت ایجاد کرده و ناگفته سرنوشت دشمنان و مخالفان یهودیان را به نمایش بگذارند.

پس از کشتن هامان، یهودیان مهاجر ساکن در ایران که اینک در دربار نیز راه یافته بودند حاکم بلامنازع دربار هخامنشی می‌شوند. یهودیان چون بر بلاد ایران حاکم شدند، از پادشاه، سه روز مهلت خواستند تا مخالفان پارسی و ایرانیِ یهودیان را بکشند. یهودیان، با هجوم به شهرهای ایران، دست به قتل عام گسترده ایرانیان می‌زنند.
یهودیان با حمله به خانه‌های ایرانیان، مردان، ن و کودکان را به قتل رسانده و بنا بر برخی از متون موجود، اموال آن‌ها را نیز غارت می‌کنند. اما یهودیان در متون خود تنها به قتل عام ایرانیان اعتراف کرده و هرگونه غارت اموال آنان را تکذیب می‌کنند و آن را از افتخارات خود می‌دانند.!! در 127 استان ایرانِ آن زمان، طی دو روز بیش از 77 هزار ایرانی - و به روایتی دیگر 500 هزار نفر - کشته می‌شوند.

در کتب مربوط به یهودیان از جمله کتاب استر، یهودیان به کشتار 80 هزار ایرانی اعتراف می‌کنند، اما محققان مستقل این رقم را تا 500 هزار نفر ذکر کرده‌اند. در آن زمان ایران نزدیک به 800 هزار نفر جمعیت داشته و با احتساب 500 هزار نفر، بیش از نیمی از جمعیت آن روز ایران به دست یهودیان قتل عام می‌شوند.
گفته می‌شود این کشتار در روزهای 13 و 14 ماه آدار اولین ماه سال جدید انجام می‌شود و روز دوم کشتار به اصرار استر به خشایارشاه برای از بین بردن دشمنان قوم یهود ادامه پیدا می‌‌کند. بر اساس متون تاریخی، نحسی روز 13 فروردین در میان ایرانیان و بیرون رفتن مردم از خانه‌ها ریشه در کشتار تاریخی ایرانیان داشته است.

پس از این قتل عام ایرانیان، یهودیان جشن و پایکوبی بر پا کرده و به شکرانه غلبه بر ایرانیان و ریختن خون دشمنان قوم یهود، آن را عید اعلام کرده و روزه می‌گیرند. مردخای از آن زمان به عنوان پیامبر این قوم، و استر - دخترک فاسد یهودی که با تکیه بر این حربه به دربار شاه راه یافته بود - نیز به شخصیتی مقدس که مورد لطف خداوند است تبدیل می‌شوند. استر پس از آن کتابی می‌نویسد که تمام این وقایع را لطف و رحمت الهی و با اراده خداوندی توصیف می‌کند. این کتاب اکنون به کتاب مقدس یهودیان تبدیل شده است.
پوریم به معنای قرعه بوده و به اعتقاد یهودیان، این سرنوشت و تقدیر الهی بوده است و قرعه‌ای از جانب پروردگار برای لطف به قوم برگزیده یهود و نابودی دشمنان آن‌ها.

از آن زمان تا کنون، این روز به عنوان "عید یهودیان" زنده نگاه داشته شده و هر سال یهودیان سراسر جهان در این روز مراسم مختلفی از قبیل روزه گرفتن، برپایی جشن و پایکوبی، نوشیدن شراب و افراط در مستی، دادن هدیه به یکدیگر و . گرامی می‌دارند.
در آموزه‌های تلمود یهودیان در یکی از بخش‌ها به صراحت به نوشیدن شراب تا حد سرمستی توصیه شده است: "در روز پوریم هر فرد - یهودی - مکلف است به حدی - شراب - بنوشد که تفاوت میان "نفرین بر هامان" و "درود بر مردخای" را تشخیص ندهد."
از دیگر مراسمی که در عید پوریم اجرا می شود، رژه زامبی‌ها در اسرائیل است. در این رژه، صهیونیست‌ها با گریم خود به شکل زامبی‌ها [آدم خوارها] اعضای مصنوعی از بدن انسان را به نشان خون‌خواری و کشتار ایرانیان بر دهان می‌گیرند.

از دیگر مراسمی که یهودیان در این روز برگزار می‌کنند، مراسم "هامان سوزان" است. آن‌ها هامان و ده پسرش را نماد دشمنان قوم یهود دانسته و به‌طور سمبلیک در مراسمی، نماد و یادبودی از هامان، وزیر الوزاری خشایارشاه را در آتش می‌سوزانند.
همچنین یهودیان با پختن شیرینی‌ای به نام "گوش هامان"، بر دار کردن وزیر ایرانی را جشن می‌گیرند.

مقبره استر و مردخای در همدان از جمله مکان‌هاییست که یهودیان آن را عبادت‌گاه و زیارت‌گاه خوانده و مدت‌ها جشن‌های خود را در آن برگزار می‌کردند که با اعتراض مردم به اهانت‌آمیز بودن این جشن‌ها برای ایرانیان و برگزاری تجمعاتی در برابر مقبره استر و مردخای، همراه بوده است.
مقبره استر و مردخای، به ادعای یهودیان، پس از غصب مسجد الاقصی، دومین مکان مقدس این قوم به شمار می‌رود.
مقایسه رفتار یهودیان با هولوکاستی که خود رقم زده‌اند و استفاده از هولوکاستی جعلی که مدعی هستند 6 میلیون یهودی طی دو سال کشته شده‌اند، نمایانگر اوج فتنه‌گری و پلیدی صهیونیست‌ها در رسیدن به اهداف شوم‌شان در تسلط بر جهان است. آنجا که اجازه سخن گفتن درباره یکی داده نمی‌شود و دیگری به عنوان عیدی مقدس بزرگ داشته می‌شود؛ و هر دو در راستای هدفی بزرگ‌تر است.

اکنون تعجب است که چرا و چگونه و به چه دلیل ایرانیان در روز سیزدهم فروردین که حدود 500 هزار ایرانی قتل عام شدند به جشن و شادی بر می‌خیزند؟! در حالی‌که ایرانیان باستان در 2500 سال قبل برای فرار از کشته شدن به دشت و کوه و جنگل پناهنده شدند نه برای جشن و سرور و شادی. و شاید از همین‌رو باشد که روز سیزده فروردین نزد ایرانیان از دیرباز روز نحس و شومی به حساب می‌آمد. گرچه ما با روز طبیعت هرگز مخالف نیستیم، اما نباید غافل از اصل ماجرای نحس دانستن روز سیزدهم فروردین باشیم که در این روز نیمی از جمعیت ایران توسط یهودیان خون‌خوار کشته شدند.


سلام 
سلام به همه شما خوبان که همراه ویار ما بودید.لازم است سال نو را

 به همه مردم خوب اشکذر بخصوص خانواده های شهیدان ورزمندگان

 که وجودشان باعث آرامش ماست .به نمازگزاران مسجد حاج غلام

 که  همیشه حضورشان در مسجد باعث رونق وآبادانی مسجد بود .

گرامی می داریم یاد وخاطره درگذشتگان سال  96 که امسال در 

جای جای شهرمان جایشان خالی است  بخصوص خانواده هایی

 که سال قبل با ما در مسجد ومحله بودند وامسال در کنارما نیستند

 انشالله که خداوند آنها رادر این سال وسالها بر سر سفره  
خودش وائمه طاهرین مهمان کند.واز خدای بزرگ برای آنها طلب

 مغفرت  وبرای تک تک شما عزیزان آرزوی سلامتی وسربلندی 

بویزه سلامتی   نایب امام زمانمان حضرت امام ای خواهانم .

تحریریه وبسایت کانون فرهنگی مسجد حاج غلام اشکذر

ولادت باسعادت امام المتقین علی ابن ابی طالب(ع) را به

 عنوان روز پدر به عموم  شیعیان جهان ودوستدارا 

اهل بیت(س) تبریک وتهنیت عرض می نمایم.
مدیریت کانون فرهنگی هنری مسجد حاج غلام اشکذر



ولادت باسعادت مظلومترین شهید کربلا حضرت علی اصغر (ع) را به همه 

رهپویان راه  خمینی کبیر  ورهبر فرزانه انقلاب وبه 

خانواده های معزز شهیدان  تبریک وتهنیت

 عرض می نماییم.

 

تحریریه وبلاگ کانون فرهنگی هنری مسجد حاج غلام اشکذر 

 


ولادت باسعادت امام محمد تقی جوادالائمه (ع) را به همه رهپویان راه

 

 خمینی کبیر  ورهبر فرزانه انقلاب وبه خانواده های 

 

معزز شهیدان  تبریک وتهنیت عرض می نماییم.

 

تحریریه وبلاگ کانون فرهنگی هنری مسجد حاج غلام اشکذر 

 


السلام علیک ایتها الصدیقه الشهیده

چه تعبیری خدا در نقطه دارد

که تفسیری جدا هر نقطه دارد

به تعداد بهار عمر زهرا

همین اندازه کوثر نقطه دارد

**شهادت اولین مدافع ولایت تسلیت باد**

در این روزها و شب های پاک و نورانی ، اگه مجلس عزای بی بی رفتید و در اندوه مصائب اون حضرت قلبتون شکست و اشکتون جاری شد ، ما رو هم از دعای خیرتون محروم نکنید.


تقدیم به سردار شهید

حاج_قاسم_سلیمانی

 

دستشان باز شد آلوده به خون، جانی‌ها

بی‌دوام است ولی خندۀ شیطانی‌ها

 

کم علمدار ندادیم در این کرب‌وبلا

کم نبودند در این خاک سلیمانی‌ها

 

جای هر قطرۀ خون، صد گل از این باغ شکفت

کی جهان دیده از این‌گونه فراوانی‌ها؟

 

آرزو داشت به یاران شهیدش برسد

رفت پیوست به حاج احمد و طهرانی‌ها

 

شعله شد خشم فروخوردۀ ما از این داغ

کم مباد از سرشان سایۀ نادانی‌ها

 

برسانید به آن‌ها که پشیمان نشوند

ثمری نیست در این دست پشیمانی‌ها.

 

انتقامش به خدا از حججی سخت‌تر است

وای از مشت گره‌کرده ایرانی‌ها!

 

راهی قدس شده لشکر آزادی قدس

این خبر را برسانید به سفیانی‌ها


مَنْ عَمِلَ صَالِحًا فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ أَسَاء فَعَلَیْهَا

 ثُمَّ إِلَى رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ

هر كس كار شایسته ‏اى بجا آورد، براى خود بجا آورده است‏؛ و كسى كه كار بد مى‏كند، به زیان خود اوست‏؛ سپس همه شما به سوى پروردگارتان بازگردانده مى‏شوید! 

جزء 25 سوره الجاثیة آیه 15


گرامیداشت هفته بسیج


هفته بسیج را به همه بسیجیان تبریك می گوییم .

وامیدداریم بسیجیانی كه در هرسنگری خدمت می كنند چه در سنگر بسیج دانشجویی،دانش آموزی،كارگری،اصناف،ادارات،كارخانجات وهرنهادی كه در این نظام مقدس می باشد وظایف خود را به خوبی انجام دهند وخدای ناكرده در مسیر بدخواهان كه برای خدشه دار كردن این شجره طیبه تلاش می كنند قرار نگیرند.

 لذا لازم است مسئولین محترم بسیج در حفظ ومسیر این نهاد مقدس كوشا باشند ومنویات رهبر انقلاب را در همه زمانها ومكانها گوش جان بسپارند. یاعلی مدد



سالروز شهادت هشتمین ستاره درخشان آسمان امامت و ولایت ولی نعمت مردم ایران شجاع ومقاوم حضرت امام رضا(ع) را به عموم شیعیان جهان بویژه نمازگزاران مسجد حاج غلام اشکذر تسلیت عرض می نماییم.

کانون فرهنگی هنری مسجد حاج غلام اشکذر

ایام شهادت حضرت سلطانعلی ابن امام محمد باقر(ع) شهید اردهال در کربلای ایران را گرامی می داریم وبه همه عاشقان اهل بیت(س) تسلیت عرض می کنیم.

کانون فرهنگی مسجد حاج غلام اشكذر 

شناسنامه حضرت ابالحسن علی بن محمد الباقر (علیه السلام)

نام: علی(ابوالحسن، طاهر)

پدر: محمد ابن علی ابن الحسین(ع)

مادر: امّ ولد( نام های او زیینب، لیلا، امّ حکیمه)۱

فرزندان: احمد و فاطمه- فاطمه یکی از همسران امام کاظم (ع)

سن: ۳۲ سال

مسئولیت: نائب خاص امام محمد باقر (ع) و امام جعفر صادق(ع)

سال اعزام: حدود ۱۱۳ هجری قمری و اوایل قرن دوم

حاکم دوران: هشام بن عبدالملک

محل شهادت: قتلگاه حضرت در ۴ کیلومتری حرم مطهر ( بند سنگی اوه)

تاریخ شهادت: ۲۷ جمادی الثانی۱۱۶

چگونگی شهادت: جدا شدن سر از بدن مبارک آن حضرت با لب تشنه و فرستادن آن به دارالخلافه

قاتل: ارقم شامی حدود ۵۵ سال بعد از واقعه ی کربلا

یکی از ۴ امامزاده ی لازم التعظیم در کشور

دفن عده ای از شهدا در رکاب حضرت علی بن محمد الباقر (ع) در قتلگاه.

مشاهده ی کرامات زیادی در حرم مطهر و شهادتگاه آن حضرت … و زیارت آیت ا… العظمی مرعشی نجفی از سردابه ی اجساد شهدا در ایوان صفا در سال ۱۳۴۱ خورشیدی.

تصمیم مردم منطقه کاشان برای دعوت

جمعی از اهالی فین و چهل حصاران پرچم دوستی اهل بیت (ع) را برافراختند و در کاشان انجمن کردند و نامه ای خدمت امام پنجم فرستادند تا یک نفر ازآقازادگان خود را جهت تعلیم شرایع اسلام به جانب آنها بفرستد.همگی اتفاق بر این داشته اند که منطقه به وجود نماینده ای از جانب امام زمان خویش نیاز دارد، تا پیشوایی عوام و خواص را بر عهده بگیرد. پس از شور کردن و اتخاذ تصمیم نهایی، عده ای انتخاب شدند و به رهبری عامر بن ناصر که یکی از روسای انجمن بود، با در دست داشتن عریضه و هدایا، به طرف مدینه الرسول حرکت کردند.

 ورود سفیر مردم منطقه کاشان به مدینه

عامر بن ناصر و هیئت همراه بالاخره به آرزوی خود رسیدند و با عبدالرحمن غلام و دربان امام پنجم(ع) ملاقات کردند و عریضه و هدایا را تقدیم نمودند تا به محضر امام(ع) عرضه شود. عبدالرحمن، سفیر مردم کاشان و همراهانش را در محلی مناسب جای داد و شرایط مهمان نوازی را به جای آورد؛ تا اینکه صبح در مسجد حضور حضرت امام محمد باقر علیه السلام رسیدند. آن حضرت پس از وصول عریضه فرمودند : دلم گواهی نمی دهد که یکی را به آن ولایت بفرستم و دل از او بردارم .پس آن حضرت، عامر را نهایت احترام نمود و به عبدالرحمن فرمود که او را محترم بدارد و خود وارد منزل شد.عنایت حضرت خاتم الانبیاء به مردم منطقه کاشان راوی گوید: همان شب آن حضرت جدش پیغبر(ص) را در خواب دید که فرمود: ای فرزندم، دوستان ما قاصدی به طلب پیشوایی نزد تو فرستاده اند، باید مسئول آنها را مقرون به اجابت داری و دست رد به سینه ی آنها نگذاری تا روز قیامت ایراد و مواخذه ای بر تو نباشد. نور دیده ام علی” را همراه آنها روانه کن.

پنجمین اختر تابناک ولایت و امامت فرزندان خود را جمع کرد و فرمود: ای نور دیدگانم، جدم رسول الله (ص) را در خواب دیدم که فرمود نور دیده ام علی را به چهل حصاران و نواحی آن بفرستم تا مردم آن حدود را به طریقه ی جدم راهنمائی کند .

سپس امام جعفر صادق(ع) فرمود تا اسباب سفر را مهیا کردند. حضرت علی ابن باقر(ع) والد بزرگوارش را وداع کرد و از مدینه بیرون آمد . وقتی حضرت علی ابن باقر(ع) به سه منزلی کاشان رسید، متوجه قریه جاسب شد پس از چند روزی توقف در آنجا، حضرت متوجه قریه خاوه شد و مدت یک ماه در آن قریه به ارشاد و هدایت مردم پرداخت. عامربن ناصر قاصدی را به منطقه فین و کاشان فرستاد و مردم را از ورود نماینده خاص امام پنجم آگاه ساخت.

حدود شش هزار نفر زن و مرد، کوچک و بزرگ، پیاده و سواره خود را آماده استقبال از آن حضرت نمودند و شب را در بیرون قریه باریکرسف منزل کردند و آسوده خوابیدند.انتظاربه پایان رسیدبالاخره حضرت علی ابن باقر (ع)پس ازچند روز توقف در قریه ی جاسب و یک ماه توقف در قریه ی خاوه با یک دنیا عزت و جلال وارد منطقه ی کاشان شد. روایت شده که حضرت در مسجد جامع کاشان اقامه نماز جماعت و جمعه می نموده است و مردم دسته دسته به دیدار حضرتش می شتافتند و از آموختن مسائل مشکله بهره مند می شدند.پس از گذراندن یک سال در منطقه ی کاشان و حومه و پرداختن به اموردینی و اجتماعی مردم و دوری از مدینه ی منوره و تحمل فراق پدر و برادران خود، حضرت امام جعفر صادق علیه السلام به برادر والاگهر خود علی، نامه ای نوشت و خبر شهادت پدر را در آن مندرج ساخت و مرقوم فرمود: شنیده ام خاوه را طوعا و رغبتا به شما منتقل نموده اند.

باید حاصل آن را به مستحقین و اهل علم و ابناء سبیل برسانی… وامر به معروف و نهی از منکر را ترک نکنی”.حضرت علی بن محمد الباقر (ع)، مدت سه سال در منطقه ی ماموریت خود، به ارشاد و تبلیغ و حل مشکلات مردم آن سامان پرداخت. صاحب کتاب کشف الکواکب می گوید: گروه زیادی آن حضرت را به اردهال کاشان دعوت نمودند وگفتند عده ای عاجز و زمین گیر هستند و نمی توانند به حضور شما مشرف شوند.در هرحال حضرت وارد منطقه (اردهال ) شد. والی اردهال شخصی به نام زرین نعل”(کفش) لعنه الله علیه بود که پس از مشاهده ی گرویدن مردم به حضرت و سستی حکومت خود، نامه ای به ازرق ابرح لعنه الله علیه که فرماندار ایالات قزوین یا قم بود، نوشت.وقتی فرماندار ایالت قزوین از محتویات نامه مطلع می شود، نامه ای می نویسد؛

و ارقم شامی را فرمانده لشکر ششصد نفری قرار می دهد و از طرف دیگر والی نراق را با نامه ای جداگانه به کمک ارقم شامی می فرستد و زرین کفش والی اردهال را از تصمیمات گرفته شده مطلع می سازد و بالاخره دستور کشتن علی بن محمد الباقر علیه السلام را صادر می کند.حکومت نظامی در مشهد اردهالفرمانده لشکر کفر با ششصد نفر و به همراهی زبیر نراقی و افراد تحت فرماندهی اش، شبانه و مخفیانه وارد منطقه ی اردهال شدند.

طبق آنچه درتذکره ی حضرت آمده است آن شب ، بود.روز جمعه فرا رسید و مردم از اطراف و اکناف برای برپا داشتن نماز جمعه به اردهال آمدند. نقشه این بود که وقتی مردم نماز جمعه را خواندند و به خانه های خود رفتند، امامزاده را محاصره و شهید نمایند. ولی نقشه ی آنها توسط حضرت نقش بر آب شد.بعد از ایراد خطبه ای سوک و غمگین از جانب حضرت علی ابن باقر(ع)، هرچه مردم نمازگزار اصرار بر ماندن کردند، حضرت موافقت نفرمود و فقط سی تن از ملازمان آن حضرت جهت حفاظت ماندند. حضرت متوجه قریه خاوه می شودپاره تن رسول الله (ص) در حالی که سوار بر اسب شده وآماده میدان مبارزه و جهاد است به طرف قریه خاوه حرکت می کند.در این حال ضریر، غلام زرین کفش، برچیدن خیمه علی بن باقر (ع) و آماده شدن آن حضرت برای جنگ و حرکت او را به قریه خاوه، به اطلاع والی اردهال رساند. در همان ساعت ارقم شامی و زرین کفش به همراه چهارصد جنگجو آماده شدند و به دنبال حضرت رفتند و ایشان را محاصره نمودند و از رفتن او به خاوه جلوگیری کردند.

پیروزی سپاه اسلام در جنگ اولدر این حال خواجه نصیر سپهسالار لشکر و دیگر رزمندگان به لشکر کفر حمله بردند و یکصد نفر از لشکریان زیبر را کشتند و از لشکر اسلام فقط هفده رزمنده خاوه ای به شهادت رسیدند.حضرت نامه ای به مردم کاشان و فین نوشت تا از اوضاع شیعیان مطلع شوند و از طرف دیگر فرمان داد تا زرین کفش بیاید و با او صحبت شود. به نظر می رسد نامه حضرت زمانی به دست مردم کاشان و فین رسید کهحضرت سلطان علی به شهادت رسیده بودند.نگذارید آشوب کربلا تازه گرددپس از احضار، زرین کفش خود را به حضرت رسانید و سلام کرد و گفت :چه حاجت داری تا برآورده سازم؟در این هنگام عامربن ناصر فینی سفیر مردم کاشان و فین خدمت حضرت عرض کرد: اجازه فرمایید زرین کفش را راهی جهنم کنیم.حضرت فرمود: ما خانواده هرگز اهل مکر و خدعه نبوده ایم.

آنگاه فرمود : ایها الحارث، می دانی من خود به این منطقه نیامده ام بلکه با اصرار آورده اند…البته شنیده ای آ ن جماعت که در صحرای کربلا پرچم ظلم برافراخته و با تیغ ستم جدم حسین علیه السلام و اصحابش را شهید کردند، عاقبت کارشان به کجا رسید!… راضی نشوید به واسطه ریختن خون من جماعتی در این صحرا کشته شوند و آشوب کربلا تازه گردد…

وقتی حضرت با جواب رد آن ملعون روبرو شد فرمود: خدا می داند که مرا از کشته شدن اصلا بیم نیست؛ چه، شربت شهادت نوشیدن کار آباء و اجداد من است.بالا ترین درس در میدان جنگوقتی جلال الدین مشاهده کرد که پند و اندرزهای علی ابن باقر علیه السلام در دل نا بینای زرین کفش موثر واقع نشد، غیرت اسلامی او به جوش آمد و خواست او را به دوزخ بفرستد که حضرت اورا از این کار باز داشت و فرمود : ای برادر، خشم خویش را فرو بر و آتش غضب خود را با آب وضو خاموش ساز. اینک هنگام ظهر است، مردم را بگو تا دست از جنگ بردارند و آماده عبادت پروردگار شوند.

 شب شهادت

شب شهادت حضرت فرمود تا چراغها و مشعلها را افروختند و یارانش بیدار شدند و این درحالی بود که اطراف دربند از ورود دشمنان محافظت می شد.

اما آن حضرت در دامنه ی کوتاه,پای سنگی وسجاده پهن کرده بود و به عبادت ایزد متعال اشتغال داشت.خدعه ی دشمن مکار در شرایطی که تنی چند از یاران با وفای شاهزاده شربت شهادت نوشیده بودند و جنگ به مرحله ی حساسی رسیده بود و پیروزی نهایی لشکراسلام نزدیک بود و دربند مرکز فرماندهی و بیرون آن هنوز در دست با کفایت رزمندگان اسلام قرار داشت و کافران طعم شجاعت حیدری پاره ی تن حضرت باقرالعلوم علیه السلام را چشیده و همه متفرق و مایوس شده بودند،در این حالخالد بارکرزی یکی از افراد لشکرکفرحیله ای اندیشید و ناجوانمردانه جمعی سواره و پیاده را آماده کرد و از شعبه ی کوهی که در پشت سر لشکر اسلام بود، گذشت و ازعقب به لشکر اسلام حمله ور شد و قریب یکصد تن از رزمندگان شجاع اسلام را به شهادت رسانید.

 اردهال کربلایی دیگر

وقتی قره العین رسول خدا صلی الله وآله این وضیت را مشاهده کرد و دید که عده ای از یاران و دلیران سپاهانش شربت شهادت نوشیده اند ودشمن کافر دست به نیرنگ و حیله زده و از عقب لشکر قرآن را مورد حمله قرار داده است وشمشیرحیدری را آماده کرد و برمرکب تازی سوار شد و چنانکه گویی شجاعت حیدری را در بازو متمرکزساخته است ومانند شیر ریان بر لشکرکفرحمله نمود.

در این حال که آن حضرت بیرون دربند می جنگید و بسیاری از لشکریان دشمن طعم شمشیر او را چشیده بودند، جراحتهای زیادی نیز بر بدن نازنین او وارد آمده و خون از بدنش جاری شده بود. ضعف بر او مستولی گشت. لذا زرین کفش ملعون تیری به سوی حضرت پرتاب کرد که بر پیشانی او نشست و خون بر صورت آن بزرگوار جاری شد.

حضرت عنان اسب را به دربند گردانید و چون بدآنجا رسید،از شدت ضعف از اسب فرو غلتید. با افتادن حضرت از روی است ودشمن حیله گرجرات بیشتری پیدا کرد و یکپارچه به دربند محل استقرار فرمانده ی لشکراسلام هجوم آورد و این در حالی بود که عزیززهرا از روی اسب به زمین افتاده وبه سنگی بزرگ تکیه زده بود و خون از پیشانی برمی گرفت … و گاهی با ردای خود خون ازچشم پاک می کرد.

هرقدمی که ارقم شامی ملعون بر می دارد و به حضرت نزدیک می شودوزمین و آسمان او را لعنت می فرستد.خدایا، این غریب دور از وطن چه حالی دارد؟ ارقم چه کار می خواهد بکند؟… مگرنمی داند او عزیز دل حضرت باقرالعلوم علیه السلام است؟آه…آه…چقدر دردناک است این لحظه ، قلم از نوشتنش عاجز! ارقم پلید گیسوان مشک سای آن حضرت را به دست گرفت و بی شرمانه خنجربرحنجرمبارکش نهاد و سرمقدسش را از بدن جدا ساخت و غلغله در آسمان و ملکوت افتاد.



اولین عملیات دفاع مقدس چه نام داشت؟

اولین عملیاتی كه با نام و عنوان انجام شد، عملیات امام مهدی (عجبود كه در 26 اسفند ماه 1359 در غرب سوسنگرد انجام شد. از این عملیات تاعملیات ثامن الائمه» كه درتاریخ پنجم مهر ماه سال 1360 انجام شد. حدود 10 عملیاتمحدود در جبهه های گوناگون رخ داد كه عملیات فرمانده كل قوا، خمینی روح خدا»،عملیات رمضان» و شهید مدنی» از آن جمله اند.

در عملیات امام مهدی(عج) دشمن بیش از 96 كشته و یكصد مجروح و 68 اسیر بر جایگذاشت. همچنین بسیاری از ادوات دشمن منهدم گردید. عملیات فوق اولین تهاجم موفق در جنوب بودكه سبب تشویق و تحركرزمنده ها در دیگر جبهه ها شد.

كتاب اولین های دفاع مقدس، ص124


 مناسبت های ماه تیر

  • ۱ تیر روز اصناف
  • ۳ تیر ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها و روز دختران [ ١ ذوالقعده ]
  • ۶ تیر روز جهانی مبارزه با مواد مخدر [ 26 June ]
  • ۷ تیر انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی و شهادت دکتر بهشتی و 72 نفر از اعضای حزب؛ روز قوه قضاییه
  • ۸ تیر روز مبارزه با سلاح های شیمیایی و می
  • ۱۰ تیر روز صنعت و معدن
  • ۱۳ تیر ولادت امام رضا علیه السلام [ ١١ ذوالقعده ]
  • ۱۴ تیر روز قلم
  • ۲۵ تیر روز بهزیستی و تامین اجتماعی
  • ۲۷ تیر اعلام پذیرش قطعنامه 598 شورای امنیت از سوی ایران
  • ۳۱ تیر شهادت امام محمد تقی علیه السلام [ ٢٩ ذوالقعده 

برگی از دفتر زندگی امام صادق علیه السلام

جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب علیهم السلام، ششمین امام شیعیان، و پنجمین امام از نسل امیر المؤمنین (ع) کنیه او ابو عبد الله و لقب مشهورش صادق» است. لقبهای دیگری نیز دارد، از آن جمله صابر، طاهر، و فاضل. اما چون فقیهان و محدثان معاصر او که شیعه وی هم نبوده اند، حضرتش را به درستی حدیث و راستگویی در نقل روایت بدین لقب ستوده اند، لقب صادق شهرت یافته است.

ولادت او ماه ربیع الاول سال هشتاد و سوم از هجرت رسول خدا (ص)، و در هفدهم آن ماه بوده است. ولی بعض مورخان و تذکره نویسان ولادت حضرتش را در سال هشتادم از هجرت نوشته اند و در ماه شوال سال صد و چهل و هشت هجری به دیدار پروردگار شتافت. مدت زندگانی او شصت و پنج سال بوده است.

نام مادر او فاطمه یا قریبه دختر قاسم بن محمد بن ابی بکر است و ام فروه کنیت داشته است.

بیشتر شمایل آن حضرت مثل پدرش امام باقر(ع) بود. جز آنکه کمی باریکتر و بلندتر بود. مردی بود میانه بالا، افروخته روی،پیچیده موی و پیوسته صورتش چون آفتاب می درخشید. در جوانی موهای سرش سیاه بود. بینی اش کشیده و وسط آن اندکی بر آمده بودو برگونه راستش خال سیاهی داشت. محاسن آن جناب نه زیاد پرپشت و نه زیاد تنک بود. دندانهایش درشت و سفید بود و میان دودندان پیشین آن گرامی فاصله داشت. بسیار لبخند می زد و چون نام پیامبر برده می شد رنگ رخسارش زرد و سبز می شد. در پیری سفیدی موی سرش بر وقار و هیبتش افزوده بود.

از آغاز ولادت تا هنگام رحلت این امام بزرگوار، ده تن از امویان به نامهای: عبد الملک پسر مروان، ولید پسر عبد الملک (ولید اول) ، سلیمان پسر عبد الملک، عمر پسر عبد العزیز، یزید پسر عبد الملک (یزید دوم) ، هشام پسر عبد الملک، ولید پسر یزید (ولید دوم) ، یزید پسر ولید (یزید سوم) ، ابراهیم پسر ولید و مروان پسر محمد، و دو تن از عباسیان ابو العباس، عبد الله پسر محمد معروف به سفاح و ابو جعفر پسر محمد معروف به منصور بر حوزه اسلامی حکومت داشته اند. آغاز امامت امام صادق (ع) با حکومت هشام پسر عبد الملک و پایان آن، با دوازدهمین سال از حکومت ابو جعفر منصور (المنصور بالله) مشهور به دوانیقی مصادف بوده است.

اختلافات ی و کشمکش های بنی امیه و بنی العباس نسیم رحمتی بود که یکباره وزیدن گرفت و باقرالعلوم و پس از او امام صادق - علیهما السلام - با استفاده از موقعیت به دست آمده به ترسیم چهره روشن آیین پرداختند و با بیان اخبار و احادیث فراوان انحرافات را پیراستند و مردم را از گمراهی نجات بخشودند. به گونه ای که مسلمانان و به ویژه شیعه امامیه در فکر و عقیده بر این دو امام و خصوصا امام صادق اعتماد کرده، بخش عمده ای از دانش اهلبیت به وسیله آنان گسترش یافت. امام صادق با گسترش حوزه علمی خویش دین را زنده کرد و جانی تازه در کالبد بی رمق دین دمید.

شیخ مفید - علیه الرحمة - می نویسد:

آن قدر مردمان از دانش حضرت نقل کرده اند که به تمام شهرها منتشر گشته و کران تا کران جهان را فرا گرفته است و از احدی از علمای اهل بیت این مقدار احادیث نقل نشده، به اندازه ای که از آن جناب نقل شده است. اصحاب حدیث، راویان آن جناب را با اختلاف آراء و مذاهبشان گردآورده و عددشان به چهار هزار تن رسیده و آنقدر نشانه های آشکار بر امامت آن حضرت ظاهر شده که دلها را روشن کرده و زبان مخالفین را از ایراد شبه لال گردانده است.

عصر امام صادق(ع) به عصر تضارب آرا و عقاید مشهور است؛ چرا که در آن زمان فرقه ها و دسته های متعدد به وجود آمد و آشوب های فکری، اندیشه های انحرافی و عقاید گوناگون ظاهر گردید. به همین جهت بسیاری از طبقات مسلمین در معرفت ذات و صفات خداوند و دیگر اصول اعتقادی و احکام عملی دین و تأویل آیات قرآن کریم و مسایلی از قبیل قضا و قدر، جبر و تفویض، مبدأ و معاد و ثواب و عقاب دچار شبهه و اختلاف شدند. به دنبال این شبهات مکتب هایی؛ همچون خوارج، معتزله، متصوفه، دقه، جبریه، شبهه، قصاص، تناسخیه و . پدیدار گشت و مذاهب و فرقه های گوناگون به وجود آمد.

وجود انحرافات عقیدتی از یک سو و فراهم شدن فضای مناسب برای بیان معارف دینی از سوی دیگر سبب شد تا امام صادق(ع) حرکتی عظیم را برای اعتلای معنوی و دینی مسلمانان آغاز کند. می توان موارد زیر را از جمله مهم ترین فعالیت های آن حضرت در مبارزه با انحرافات برشمرد:

1.بیان و شرح اصول اعتقادی صحیح؛ 2.پاسخ به شبهات و سؤالاتی که از ناحیه مسلمانان و شیعیان مطرح می شد،3.جلسات درس، یا دانشگاه بزرگ جعفری 4.تعلیم و تربیت شاگردان متخصص 5.مناظرات علمی امام جعفر صادق(ع)

در زمان امام صادق (ع) فضای باز علمی به وجود آمد به گونه ای که مذاهب مختلفی در جامعه ایجادشده و راه ها و مسلک های گوناگونی طی شد، در چنین شرایطی حضرت صادق (ع) یکی از ارکان بودند و وقتی به امام صادق(ع) و شیعیان امامیه می رسیدند، در رأس آن ها، رهبر آن ها و خط دهنده امامیه و شیعه حضرت صادق(ع) بود و در همه زمینه ها حضرت برای گفتن حرف های فراوانی داشتند و برای اشکال جواب داشت و بهترین موضع گیری ها در میان امت اسلامی در جهات مختلف را حضرت جعفر بن محمد الصادق عرضه می کردند به این ترتیب ایشان به عنوان یک شاخص در میان امت درآمدند و علامت و مشخصه ممیزه امامیه، در وجود نازنین حضرت صادق (ع) تبلور پیدا کرد و در این برهه تاریخی تا امروزه، ما را جعفری می نامند که حضرت جعفر الصادق(ع) ازنظر ما به عنوان نماینده پیامبر(ص) و ائمه(ع) قبل و بعد از خودشان معرفی شدند و این مذهب را مذهب جعفری نامیدند. این جهت تاریخی نام گذاری مذهب بود.

روزی جعفر صادق(ع) در محضر پدرش محمدباقر(ع) به این قسمت از فیزیک ارسطو رسید که در جهان بیش از چهار عنصر وجود ندارد که عبارت است از: خاک، آب،‌ باد و آتش.

جعفر صادق(ع) ایراد گرفت و گفت: حیرت می‌‌کنم که مردی چون ارسطو چگونه متوجه نگردیده که خاک یک عنصر نیست، بلکه در خاک عناصر متعدد وجود دارد و هر یک از فات که در خاک است یک عنصر جداگانه به شمار می‌آید.»

از زمان ارسطو تا دوره‌ی جعفر صادق(ع) تقریباً هزار سال گذشته بود و در اندیشه‌ی هیچ کس خطور نمی‌کرد که با آن عقیده مخالفت نماید. بعد از هزار سال یک پسر که هنوز دوازده سال از عمرش نمی‌گذشت، گفت که خاک یک عنصر نیست، بلکه متشکل از عناصر متعدد است. همین پسر بعد از این که خود شروع به تدریس کرد، عنصر دیگر را هم از لحاظ بسیط بودن تخطئه نمود و گفت: باد یک عنصر نیست، بلکه متشکل از چند عنصر است.»

اگر در مورد خاک می‌پذیرفتند که یک عنصر نیست و چند عنصر است، در مورد باد کسی از لحاظ این‌که یک عنصر است، تردید نداشت. (مغز متفکر جهان شیعه- مرکز مطالعات اسلامی استراسبورگ)

امام صادق(ع) از اعاظم عباد و اکابر زهاد بود. از سه حال خارج نبود: یا روزه داشت، یا نماز می خواند و یا ذکر می گفت.

چون نیمه شب برای خواندن نماز شب بر می خاست با صدای بلند ذکر می گفت و دعا می خواند تا اهل خانه بشنوند وهرکس بخواهد برای عبادت برخیزد. هنگامی که ماموران حکومت برای دستگیری وی شبانه از دیوار منزلش وارد می شدند، او را درحال راز و نیاز با توانای بی همتا یافتند. آن گرامی ذکر رکوع وسجود را بسیار تکرار می کرد.

هشام بن سالم می گوید: امام صادق علیه السلام هنگامی که تاریکی شب فرا می رسید، انبانی از نان و گوشت و پول را بر می داشت و بردوش می نهاد و به سوی نیازمندان شهر مدینه می شتافت و آن ها را میانشان تقسیم می کرد.آن ها او را نمی شناختند. زمانی که امام صادق علیه السلام رحلت کرد و آن انفاق های شبانه ادامه پیدا نکرد، نیازمندان فهمیدند که چه کسی هرشب به آن ها غذا و پول می داد.

امام صادق علیه السلام - در ایام قحطی - دستورمی داد برای تهیه آرد گندم را با جو مخلوط کنند و می فرمود: من می توانم برای خانواده ام آرد گندم خالص تهیه کنم ولی دوست دارم در زندگی اندازه و حساب و کتاب را خوب رعایت کنم.

امام صادق(ع) فرمودند: در شگفتم از کسی که از چهار چیز بیم دارد، چگونه به چهار کلمه پناه نمی برد!

۱. در شگفتم از کسی که ترس بر او غلبه کرده، چگونه به ذکر حَسبُناالله و نِعمَ الوَکیل.» (سوره آل عمران، آیه ۱۷۱) پناه نمی برد.

در صورتی که خداوند به دنبال ذکر یادشده فرموده است:

پس (آن کسانی که به عزم جهاد خارج گشتند و تخویف شیاطین در آنها اثر نکرد و به ذکر فوق تمسّک جستند)، همراه با نعمتی از جانب خداوند (عافیت) و چیزی زاید بر آن (سود در تجارت) بازگشتند و هیچ گونه بدی به آنان نرسید.»

۲. در شگفتم از کسی که اندوهگین است، چگونه به ذکر لااله الّا أنت سُبحانَک أنّی کُنتُ مِنَ الظّالِمین» (سوره انبیاء، آیه ۸۷) پناه نمی برد؛ زیرا خداوند به دنبال این ذکر فرموده است:

پس ما یونس را در اثر تمسّک به ذکر یادشده، از اندوه نجات دادیم و همین گونه مؤمنان را نجات می بخشیم.» (سوره انبیاء، آیه ۸۸)

۳. در شگفتم از کسی که مورد مکر و حیله واقع شده، چگونه به ذکر وَ أُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَی اللهِ إِنَّ اللهَ بَصِیرٌ بِالْعِباد» (سوره غافر، آیه ۴۴). پناه نمی برد؛ زیرا خداوند به دنبال ذکر فوق فرموده است:

پس خداوند (موسی را در اثر ذکر یادشده) از شرّ و مکر فرعونیان مصون داشت.» (سوره غافر آیه ۴۵)

۴. در شگفتم از کسی که طالب دنیا و زیبایی های دنیاست، چگونه به ذکر ماشاءَ اللهُ لاقُوَّةَ إِلَّا بِالله » (سوره کهف، آیه 39) پناه نمی برد؛ زیرا خداوند بعد از ذکر یادشده فرموده است:

(مردی که فاقد نعمت های دنیوی بود، خطاب به مردی که از نعمت ها برخوردار بود) فرمود: اگر تو مرا به مال و فرزند، کمتر از خود می دانی، امید است خداوند مرا بهتر از باغ تو بدهد.»( الأمالی صدوق، ص 6؛ بحارالانوار، ج 90، ص 4-5، به نقل از موعود، شماره 167) 


نامه نوشته بود:

برادر رزمنده سلام، من یک دانش آموز دبستانی هستم. خانم معلم گفته بود که برای کمک به رزمندگان جبهه های حق علیه باطل نفری یک کمپوت هدیه بفرستیم.

م رفتم از مغازه بقالی کمپوت بخرم. قیمت هر کدام از کمپوت ها رو پرسیدم، اما قیمت آنها خیلی گران بود، حتی کمپوت گلابی که قیمتش ۲۵ تومان بود و از همه ارزان تر بود را نمی توانستم بخرم.

آخر پول ما به اندازه سیر کردن شکم خانواده هم نیست . در راه برگشت کنار خیابان این قوطی خالی کمپوت را دیدم برداشتم و چند بار با دقت آن را شستم تا تمیز تمیز شد. حالا یک خواهش از شما برادر رزمنده دارم، هر وقت که تشنه شدید با این قوطی آب بخورید تا من هم خوشحال بشوم و فکر کنم که توانستم به جبهه ها کمکی کنم.»

بچه ها تو سنگر برای خوردن آب توی این قوطی نوبت می گرفتند، آب خوردنی که همراهش ریختن چند قطره اشک بود


فضیلت بنای مسجد :
 

قال الله تعالی
إنَّما یَعمُرُ مَساجِدَ اللّه ِ مَن آمنَ بِاللّه ِ وَ الیَومِ الآخِرِ و أقامَ الصَّلوةَ و آتَى اَّكوةَ و لَم یَخشَ إلاَّ اللّه َ فَعَسى اُولئِكَ أن یَكُونُوا مِنَ المُهتَدینَ  
 
جز این نیست كه مساجد خدا را آن كس آباد مى كند كه به خدا و روز واپسین ایمان داشته باشد و نماز بگذارد و زكات بپردازد و جز از خدا نترسد . امید است كه اینان از رهیافتگان باشند
 
پیامبر صلی الله علیه و آله
مَن بَنى مَسجِدا و لَو كَمَفحَصِ قَطاةٍ بَنَى اللّه ُ لَهُ بَیتا فِی الجَنَّةِ ؛ حدیث
 
پیامبر صلی الله علیه و آله :هر كه مسجدى ، هر چند به اندازه لانه یك پرنده ، بنا كند ، خداوند براى او در بهشت خانه اى بسازد .
 
امام صادق علیه السلام
مَن بَنى مَسجِدا بَنَى اللّه ُ لَهُ بَیتا فِی الجَنَّةِ ؛ حدیث
امام صادق علیه السلام :هر كس مسجدى بسازد ، خداوند براى او در بهشت خانه اى بسازد .

آخرین جستجو ها

kontseswata nessgasasmoy inlolati Iris's life Gerald's style Jennifer's notes Thomas's game عربی دبیرستان انواع بالابر | بالابر نفری | بالابر صنعتی | فروش بالابر | اجاره بالابر gibhelzreeti